۲ مطلب در خرداد ۱۴۰۲ ثبت شده است

18 سالگی

خیلی وقته منتظرتم...خیلی وقته فکر میکنم با اومدن تو همه چی قراره تغییر کنه..

ولی ایا واقعا اینطوره؟

ایا الان از رسیدنت خوشحالم؟

دفترچه خاطراتم رو که میخونم یه حس عجیبی بهم دست میده

بده؟خوبه؟نمیدونم

بیشتر از هروقت نمیدونم

میترسم...خیلی میترسم

سردمه..

بوی مسئولیت میده امروز..

فکر میکردم امروز خیلیا کنارم باشن..ولی نیستن

توقع خیلیا رو نداشتم ولی هستن

هر سال روز تولدم به امروز فکر میکردم ولی...الان بیشتر از امروز میترسم..

به خودم که توی آینه نگاه میکنم لحظه های عجیبی رو میبینم...انگار که تا به امروز یه طرف یه پل معلق چوبی بودم که رد شدن ازش سخت بود ولی الان..در عرض چند ثانیه من ازش رد شدم و به دنیای اونور دست یافتم...الان هیچی اون شوق و ذوق رو نداره

  • ۶
    • 𝗣𝗿𝗼𝗺 𝗤𝘂𝗲𝗲𝗻 |𝘱𝘳𝘦-𝘚𝘩𝘪𝘯 𝘝𝘪𝘳𝘢𝘯𝘢
    • يكشنبه ۲۱ خرداد ۰۲

    ببخشید؟

    حس کردم شاید باید از صاحب وب بابت اینکه انقدر خودسرانه توی وبش در حال پیام گذاشتنم عذرخاهی کنم؟

    خیلی از اینجا دورم نمیدونم حتی صاحب این وب هنوز دوس داره بهش بگم اومابزرگ؟اصلا هنوز هست؟

    یسریا شناسنامه ی اینجان..فکر کردن به اینک اوناهم رفتن ترسناکه..

    ادم عجیبی شدم..شاید واسه کتابه؟

    درس هام رو گذاشتم کنار و تو گذشته میچرخم

    خیلی از تموم شده ها رو من تموم کردم خیلی ها رو بقیه

    به بقیه فکر نمیکنم ولی دلم برای اونایی که با بچگی تمومشون کردم تنگ شده

    نمیدونم چرا هنوز اینجا مینویسم

    چرا اینجا تموم نمیشه برام

    با وجود اینک...ادم هایی که میشناختم از این محله رفتن...خونه های نقلیمون برج شدن...ادم های گرمم سرد شدن...فراموش شدم پاک شدم ولی اینجا هنوز شیرینه

  • ۴
    • 𝗣𝗿𝗼𝗺 𝗤𝘂𝗲𝗲𝗻 |𝘱𝘳𝘦-𝘚𝘩𝘪𝘯 𝘝𝘪𝘳𝘢𝘯𝘢
    • سه شنبه ۹ خرداد ۰۲
    ?What if you had it all but nobody to call
    Maybe then you’d know me
    ‘Cause I’ve had everything
    But no one’s listening
    And that’s just f*cking lonely

    I’m so lo-o-o-onely
    Lo-o-o-onely
    I’m so lo-o-o-onely
    Lo-o-o-onely
    :)
    منوی وبلاگ
    کلمات کلیدی